loading...

مسائل زناشويي و معرفي محصولات جنسي و بهداشتي

وقت آن زمان است كه فهميديد كه همسران امروز مورد حمله قرار گرفته اند! هرچه از همان كودكي به آنها آموخته شده است مورد تمسخر و تمسخر قرار مي گيرد. به سختي روزي

بازدید : 463
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18


وقت آن زمان است كه فهميديد كه همسران امروز مورد حمله قرار گرفته اند! هرچه از همان كودكي به آنها آموخته شده است مورد تمسخر و تمسخر قرار مي گيرد. به سختي روزي مي گذرد كه ارزشهاي سنتي ميراث يهودو مسيحي آشكارا مورد تمسخر و تضعيف قرار نمي گيرد.
- اين تصور كه مادر بودن يك سرمايه گذاري ارزشمند از زمان زن است ، از بمباران هاي بي امان رنج مي برد.
- و اين ايده كه همسران بايد به رهبري همسران خود تسليم شوند ، همانطور كه در افسسيان 5: 21-33 گفته شده است در احمق بودن آن تقريباً قرون وسطايي به حساب مي آيد.
- و اين مفهوم كه زن و مرد بايد به يك گوشت تبديل شوند ، هويت خود را در يكديگر پيدا مي كنند نه به عنوان افراد جدا و رقيب ، گفته مي شود كه به طور غيرقابل تحمل توهين به زنان است.
- و اين عقيده كه طلاق يك جايگزين غيرقابل قبول است ، توسط همه افراد كنار گذاشته شده است. (آيا شما در مورد سو و باب شنيده ايد؟)
- و شرح همسر و مادر ايده آل ، همانطور كه در ضرب المثل 31: 10-31 ارائه شده است ، اكنون براي زن مدرن غيرقابل تصور است. (عزيزم خيلي راه داره.)
- و نقش زن در امر كمك ، ملاقات ، نان آور ، زخم دهنده ، دوست داشتني ، سازنده خانه و كودك تحمل كننده چيزي كوچكتر از منزجر كننده نيست.
همه اين ارزشهاي ژرف كه بسياري از همسران شما براي تحمل آن نااميد هستند ، بطور مداوم در معرض غضب خود جهنم قرار دارند. رسانه هاي غربي - راديو ، تلويزيون و مطبوعات - با بي امان كار مي كنند تا آخرين پارچه هاي سنت مسيحي را خرد كنند. و همسران شما كه به ميراث معنوي اعتقاد دارند ، عملا با انگشت شست خود آويزان مي شوند! آنها ساخته شده اند تا احساس احمقانه و پيرمرد و غيرقابل اجرا شوند و در بسياري از موارد ، عزت نفس آنها آسيب هاي جبران ناپذيري متحمل مي شود. آنها در حال مبارزه با جنبش گسترده اجتماعي هستند كه حمايت بسيار كمي از هر كسي دارند.
بگذاريد مستقيماً اين را بگويم. براي مردي كه از تمايل همسرش قدرداني مي كند در برابر موج افكار عمومي بايستد - ماندن در خانه در محله خالي خود در شركت انحصاري كودكان نوپا ژله اي و نوجوانان با آرزو - اين زمان زمان است كه شما به او كمك كرديد. . من فقط پيشنهاد نمي كنم ظرف ها را بشوييد يا كف آن را جارو نكنيد. من به ارائه حمايت عاطفي ... مكالمه ... از ايجاد او به عنوان يك خانم ... براي ساختن نفس خود ... از دادن هر روز يك روز تفريحي به او ... از گرفتن او به شام ​​... از اينكه به او مي گويم كه او را دوست داري. بدون اين اسلحه ها ، او در برابر دشمنان خانواده - دشمنان خانواده شما ، بي دفاع باقي مانده است!
اما صادقانه بگويم ، بسياري از شما همسران و پدران به فكر چيز ديگري بودند. همسران شما مشغول حضور در سمينارها و خواندن ادبيات خانوادگي و مطالعه كتاب مقدس بودند ، اما آنها حتي نمي توانند شما را مجبور كنند در مورد آنچه آموخته اند بحث و گفتگو كنيد. شما با كار خود و حمايت از نفس خود را فراهم كرده ايد مسموم شده ايد.
چه بهتر تصوير مي توانم از نامه اي كه از يك زن نااميد كه شوهرش به ندرت در خانه است ، تهيه كنم و حتي وقتي در آنجاست حرفي براي گفتن ندارد. او شركت پل هاروي را ترجيح مي دهد ، كه هيچ سؤالي نمي پرسد و انتظار پاسخي ندارد. علاوه بر اين ، او يك "غذاي خوشرنگ" درجه يك است. شما داستان را مي دانيد.
پيتر ، پيتر ، Punkin Eaterهمسر داشت و نتوانست او را نگه دارداو را در يك پوسته كدو تنبل قرار دهيدو در آنجا او را خيلي خوب نگه داشته است ...
بله ، پير پيت زن كوچك خود را در جايي كه او را مي خواهد درست كرده است. او در خانه اي با دو فرزند زير سه سال همكاري مي كند ، پوشك را پاك مي كند ، بيني را پاك مي كند و غذاي پخت و پز را براي او و آقاي هاروي تغيير مي دهد. اين وجود براي زندگي ، تنفس ، زن داراي نيازهاي عميق و دوست داشتني و احترام است. پيتر نه تنها قصد پاسخگويي به اين نيازها را ندارد بلكه او را ممنوع مي كند تا آنها را به جاي ديگري بردارد. او حتي نمي خواهد كه او به يك كلاس مطالعه كتاب مقدس برود زيرا به اعتقاد شما ، او مي ترسد كه بچه هايش به بيماري مبتلا شوند. هرگز به بيماري كه زندگي همسرش را خفه مي كند ، توجه نكنيد - بيماري به نام تنهايي. به همسران تمام غذاي خوشرنگ جهان مي گويم: "به هر حال به كلاس مطالعه كتاب مقدس برويد!" مطابق نظر من ، تسليم شدن به رهبري مردانه گسترش نمي يابد ، رفتارهايي كه براي همسر ، همسر و ازدواج ناسالم خواهد بود. همچنين زن نبايد تحمل كودك آزاري ، كودك آزاري يا ضرب و شتم همسر را تحمل كند.
اين پيام نمي تواند ساده تر يا مستقيم براي يك مسيحي باشد: خداوند به شما دستور داده است كه "همسران خود را دوست داشته باشيد ، همانطور كه ​​مسيح عاشق كليسا بود ، و زندگي خود را براي آن رقم مي زند." الان به تو احتياج داره آيا شما او را در برنامه هاي خود جا مي دهيد؟
به همسران
هر سكه دو طرف وجود دارد و اكنون زمان آن رسيده است كه ما اين يكي را بچرخانيم. اين فصل از منظر زنانه حاكم شده است ، نه به اين دليل كه اين ديدگاه معتبرتر يا قابل توجه تر است ، بلكه به اين دليل است كه آن را بسيار ضعيف توسط اكثر مردان درك مي كنند. من به منظور انتقال برخي از اين نااميدي ها به مردان ، كتابي كامل با عنوان آنچه زنان از همسرشان آرزو مي دانند راجع به زنان نوشتم. با اين وجود ، همسران شكايات مشروع خود را دارند. پس بند

كسي اميدوار است كه باربارا فرد را همانطور كه هست بپذيرد ، زيرا او قبل از ازدواج ماهيت او را مي دانست. در حقيقت ، اين ذخيره ساكت او بود كه فرد هنگام محكمه ، فرد را براي او جذاب كرد. او هميشه به نظر مي رسيد بسيار قوي است ، بنابراين در مقايسه با پرواز تحريك آميز او ، بسيار كنترل است. اما اكنون باربارا با همسر غيرممكن خود تغذيه مي شود. او از اين كه او با او ارتباط برقرار نمي كند ، بسيار عصباني است و او را بطور مداوم در مورد "ناكامي" هاي ادعا شده خود به عنوان شوهر خشمگين مي كند. او نمي تواند درست كار كند و او سال به سال هر دو را بدبخت مي كند.
بياييد تصوير را به خانه نزديك كنيم. فرد و جوش باربارا تركيبي غيرمعمول از خصوصيات شخصيتي نيستند. من صدها زن و شوهر را ديدم كه درگيري خود را با يكديگر به اشتراك مي گذارند. بسياري از مردان - نه فقط آنهايي كه به آنها بي عاطفه گفته مي شود - مطابقت با احساسات همسرانشان را دشوار مي كنند. آنها نمي توانند همان چيزي باشند كه زنانشان مي خواهند باشند. اما همسر به جاي اينكه به كل مرد نگاه كند ، بسياري از خصوصيات خوب وي را ارزيابي مي كند ، زيرا آنها اين "غم" را متعادل مي كنند ، روي عناصر گمشده تمركز مي كنند و به او اجازه مي دهند تا بر روابطشان مسلط شود. او با مرد خوبي ازدواج كرده است ... اما او به اندازه كافي خوب نيست!
فقط مرداني كه با چنين زناني ازدواج كرده اند كاملاً مي فهمند كه زندگي اسفناك چگونه مي تواند باشد. پادشاه سليمان حداقل يك مورد ناسازگاري در حرمسرا داشت ، زيرا نوشت: "بهتر است در بيابان متورم شويد ، تا اينكه با زن مشاجره و عصباني باشيد" (Prov. 21:19، KJV). او بعداً نارضايتي خود را شبيه به "سقوط مداوم در يك روز بسيار باراني" عنوان كرد (Prov. 27:15 ، KJV). حق با اوست! زني پرخاشگر رانت مي زند و غافل مي شود و گريه مي كند و شكايت مي كند. افسردگي او دائمي است ، تعطيلات ، تعطيلات و ماههاي بين سال را از بين مي برد. او ممكن است در قصاص ، از پخت و پز يا تميز كردن يا مراقبت از بچه ها امتناع ورزد. سپس شوهر هيجان زيادي براي آمدن به خانه اي متلاشي و زني تلخ و عصباني دارد كه پنج روز در هفته است. و بخش غم انگيز داستان اين است كه او اغلب قادر به تبديل شدن به چيزي نيست كه او مي خواهد باشد. او به طور جدي در پنج يا شش بار سعي كرده است كه ماهيت اصلي خود را از نو تنظيم كند ، اما فايده اي ندارد. يك پلنگ نمي تواند لكه هاي خود را تغيير دهد ، و يك مرد غيرمسلمان و غيرمتعارف به سادگي نمي تواند يك گوينده حساس شود. بن بست در بتن تنظيم شده است.
خفه كردن در ذهن همسر افسرده احتمال طلاق است. روز و شب او در مورد اين گزينه جايگزين مي كند ، و معايب زيادي را در برابر يك جذابيت مهم دارد: فرار. او از تأثير طلاق بر بچه ها نگران است و تعجب مي كند كه چگونه مي تواند از آنها حمايت كند و آرزو مي كند كه مجبور نباشد به والدين خود بگويد. دور و دور مثبت و منفي را طي مي كنيم. من بايد يا نبايد؟ او هر دو با ايده انحلال جذب و دفع مي شود.
اين مرحله تعمق ، من را به ياد يك فيلم مستند كلاسيك مي اندازد كه در اولين روزهاي تصاوير متحرك فيلمبرداري شده است. اين فيلمبردار يك واقعه دراماتيك را كه در برج ايفل رخ داد ، ثبت كرد. در آنجا ، در نزديكي بالا ، يك "مخترع" ساده لوح بود كه مجموعه اي از بال هاي پرنده مانند را ساخته بود. او به منظور استفاده از آنها براي پرواز ، آنها را به آغوش خود بست ، اما او كاملاً قانع نبود كه آنها كار كنند. اين فيلم نشان مي دهد كه او به ريل رفته و به سمت پايين نگاه مي كند ، سپس به جلو و عقب مي رود. بعد او روي راه آهن ايستاد و سعي كرد شجاعت كافي براي پرش داشته باشد ، سپس به سكو بازگشت. حتي با دوربين بدوي آن روزها ، و فيلم مبارزات دروني آن روزگار را گرفته است. اگر بالها كار كنم ، بايد هستم يا نبايد؟ اگر آنها موفق شوند ، من مشهور خواهم شد. چه قمار!
سرانجام آن مرد بر روي ريل صعود كرد ، پرتوي اطراف را شل كرد و براي لحظه اي نفس گير سرنوشت به پشت و رو بافت. بعد پريد. صحنه آخر با نقطه دوربين مستقيم به سمت پايين شليك شد ، زيرا مرد مانند سنگ افتاد. او حتي زحمت كشيدن بالهاي خود را در راه رسيدن به زمين را هم نداشت.
از بعضي جهات ، خانه دار افسرده مانند مردي است كه در حاشيه است. او مي داند كه طلاق جهشي خطرناك و غيرقابل پيش بيني است ، اما شايد با آزادي يك پرنده صعود كند. آيا او شجاعت پرش دارد؟ نه ، او بهتر است روي امنيت سيستم عامل بماند. از طرف ديگر ، اين مي تواند فرار طولاني مدت باشد. پس از همه ، همه افراد ديگر اين كار را انجام مي دهند. او در سردرگمي به جلو و عقب مي پيچد ... و غالباً شيرجه را مي گيرد.
اما چه اتفاقي براي او مي افتد؟ اين نظر من بوده است كه "بالهاي" او حمايت موعود را ارائه نمي دهند. پس از مانورهاي قانوني آزار دهنده و مبارزه با حضانت و حل و فصل املاك ، زندگي به يك روال يكنواخت باز مي گردد. و چه روال. او مجبور است شغل خود را براي حفظ خانه بدست آورد ، اما مهارتهاي قابل فروش در او اندك است. او مي تواند يك پيشخدمت يا پيشخدمت يا يك خانم فروش باشد. اما تا زماني كه او يك خوابگاه كودك را پرداخت مي كند (اگر بتواند يكي از آنها را پيدا كند) براي تجملات پول كمي وجود دارد. سطح انرژي او حتي در كوتاه مدت است. او براي رفع نيازهاي فرزندانش كه او را تحريك مي كنند ، خسته به خانه مي آيد. اين يك موجود ناهموار است.
سپس او به همسر سابق خود كه كپي است ، نگاه مي كند

منبع : sanykala


وقت آن زمان است كه فهميديد كه همسران امروز مورد حمله قرار گرفته اند! هرچه از همان كودكي به آنها آموخته شده است مورد تمسخر و تمسخر قرار مي گيرد. به سختي روزي مي گذرد كه ارزشهاي سنتي ميراث يهودو مسيحي آشكارا مورد تمسخر و تضعيف قرار نمي گيرد.
- اين تصور كه مادر بودن يك سرمايه گذاري ارزشمند از زمان زن است ، از بمباران هاي بي امان رنج مي برد.
- و اين ايده كه همسران بايد به رهبري همسران خود تسليم شوند ، همانطور كه در افسسيان 5: 21-33 گفته شده است در احمق بودن آن تقريباً قرون وسطايي به حساب مي آيد.
- و اين مفهوم كه زن و مرد بايد به يك گوشت تبديل شوند ، هويت خود را در يكديگر پيدا مي كنند نه به عنوان افراد جدا و رقيب ، گفته مي شود كه به طور غيرقابل تحمل توهين به زنان است.
- و اين عقيده كه طلاق يك جايگزين غيرقابل قبول است ، توسط همه افراد كنار گذاشته شده است. (آيا شما در مورد سو و باب شنيده ايد؟)
- و شرح همسر و مادر ايده آل ، همانطور كه در ضرب المثل 31: 10-31 ارائه شده است ، اكنون براي زن مدرن غيرقابل تصور است. (عزيزم خيلي راه داره.)
- و نقش زن در امر كمك ، ملاقات ، نان آور ، زخم دهنده ، دوست داشتني ، سازنده خانه و كودك تحمل كننده چيزي كوچكتر از منزجر كننده نيست.
همه اين ارزشهاي ژرف كه بسياري از همسران شما براي تحمل آن نااميد هستند ، بطور مداوم در معرض غضب خود جهنم قرار دارند. رسانه هاي غربي - راديو ، تلويزيون و مطبوعات - با بي امان كار مي كنند تا آخرين پارچه هاي سنت مسيحي را خرد كنند. و همسران شما كه به ميراث معنوي اعتقاد دارند ، عملا با انگشت شست خود آويزان مي شوند! آنها ساخته شده اند تا احساس احمقانه و پيرمرد و غيرقابل اجرا شوند و در بسياري از موارد ، عزت نفس آنها آسيب هاي جبران ناپذيري متحمل مي شود. آنها در حال مبارزه با جنبش گسترده اجتماعي هستند كه حمايت بسيار كمي از هر كسي دارند.
بگذاريد مستقيماً اين را بگويم. براي مردي كه از تمايل همسرش قدرداني مي كند در برابر موج افكار عمومي بايستد - ماندن در خانه در محله خالي خود در شركت انحصاري كودكان نوپا ژله اي و نوجوانان با آرزو - اين زمان زمان است كه شما به او كمك كرديد. . من فقط پيشنهاد نمي كنم ظرف ها را بشوييد يا كف آن را جارو نكنيد. من به ارائه حمايت عاطفي ... مكالمه ... از ايجاد او به عنوان يك خانم ... براي ساختن نفس خود ... از دادن هر روز يك روز تفريحي به او ... از گرفتن او به شام ​​... از اينكه به او مي گويم كه او را دوست داري. بدون اين اسلحه ها ، او در برابر دشمنان خانواده - دشمنان خانواده شما ، بي دفاع باقي مانده است!
اما صادقانه بگويم ، بسياري از شما همسران و پدران به فكر چيز ديگري بودند. همسران شما مشغول حضور در سمينارها و خواندن ادبيات خانوادگي و مطالعه كتاب مقدس بودند ، اما آنها حتي نمي توانند شما را مجبور كنند در مورد آنچه آموخته اند بحث و گفتگو كنيد. شما با كار خود و حمايت از نفس خود را فراهم كرده ايد مسموم شده ايد.
چه بهتر تصوير مي توانم از نامه اي كه از يك زن نااميد كه شوهرش به ندرت در خانه است ، تهيه كنم و حتي وقتي در آنجاست حرفي براي گفتن ندارد. او شركت پل هاروي را ترجيح مي دهد ، كه هيچ سؤالي نمي پرسد و انتظار پاسخي ندارد. علاوه بر اين ، او يك "غذاي خوشرنگ" درجه يك است. شما داستان را مي دانيد.
پيتر ، پيتر ، Punkin Eaterهمسر داشت و نتوانست او را نگه دارداو را در يك پوسته كدو تنبل قرار دهيدو در آنجا او را خيلي خوب نگه داشته است ...
بله ، پير پيت زن كوچك خود را در جايي كه او را مي خواهد درست كرده است. او در خانه اي با دو فرزند زير سه سال همكاري مي كند ، پوشك را پاك مي كند ، بيني را پاك مي كند و غذاي پخت و پز را براي او و آقاي هاروي تغيير مي دهد. اين وجود براي زندگي ، تنفس ، زن داراي نيازهاي عميق و دوست داشتني و احترام است. پيتر نه تنها قصد پاسخگويي به اين نيازها را ندارد بلكه او را ممنوع مي كند تا آنها را به جاي ديگري بردارد. او حتي نمي خواهد كه او به يك كلاس مطالعه كتاب مقدس برود زيرا به اعتقاد شما ، او مي ترسد كه بچه هايش به بيماري مبتلا شوند. هرگز به بيماري كه زندگي همسرش را خفه مي كند ، توجه نكنيد - بيماري به نام تنهايي. به همسران تمام غذاي خوشرنگ جهان مي گويم: "به هر حال به كلاس مطالعه كتاب مقدس برويد!" مطابق نظر من ، تسليم شدن به رهبري مردانه گسترش نمي يابد ، رفتارهايي كه براي همسر ، همسر و ازدواج ناسالم خواهد بود. همچنين زن نبايد تحمل كودك آزاري ، كودك آزاري يا ضرب و شتم همسر را تحمل كند.
اين پيام نمي تواند ساده تر يا مستقيم براي يك مسيحي باشد: خداوند به شما دستور داده است كه "همسران خود را دوست داشته باشيد ، همانطور كه ​​مسيح عاشق كليسا بود ، و زندگي خود را براي آن رقم مي زند." الان به تو احتياج داره آيا شما او را در برنامه هاي خود جا مي دهيد؟
به همسران
هر سكه دو طرف وجود دارد و اكنون زمان آن رسيده است كه ما اين يكي را بچرخانيم. اين فصل از منظر زنانه حاكم شده است ، نه به اين دليل كه اين ديدگاه معتبرتر يا قابل توجه تر است ، بلكه به اين دليل است كه آن را بسيار ضعيف توسط اكثر مردان درك مي كنند. من به منظور انتقال برخي از اين نااميدي ها به مردان ، كتابي كامل با عنوان آنچه زنان از همسرشان آرزو مي دانند راجع به زنان نوشتم. با اين وجود ، همسران شكايات مشروع خود را دارند. پس بند

كسي اميدوار است كه باربارا فرد را همانطور كه هست بپذيرد ، زيرا او قبل از ازدواج ماهيت او را مي دانست. در حقيقت ، اين ذخيره ساكت او بود كه فرد هنگام محكمه ، فرد را براي او جذاب كرد. او هميشه به نظر مي رسيد بسيار قوي است ، بنابراين در مقايسه با پرواز تحريك آميز او ، بسيار كنترل است. اما اكنون باربارا با همسر غيرممكن خود تغذيه مي شود. او از اين كه او با او ارتباط برقرار نمي كند ، بسيار عصباني است و او را بطور مداوم در مورد "ناكامي" هاي ادعا شده خود به عنوان شوهر خشمگين مي كند. او نمي تواند درست كار كند و او سال به سال هر دو را بدبخت مي كند.
بياييد تصوير را به خانه نزديك كنيم. فرد و جوش باربارا تركيبي غيرمعمول از خصوصيات شخصيتي نيستند. من صدها زن و شوهر را ديدم كه درگيري خود را با يكديگر به اشتراك مي گذارند. بسياري از مردان - نه فقط آنهايي كه به آنها بي عاطفه گفته مي شود - مطابقت با احساسات همسرانشان را دشوار مي كنند. آنها نمي توانند همان چيزي باشند كه زنانشان مي خواهند باشند. اما همسر به جاي اينكه به كل مرد نگاه كند ، بسياري از خصوصيات خوب وي را ارزيابي مي كند ، زيرا آنها اين "غم" را متعادل مي كنند ، روي عناصر گمشده تمركز مي كنند و به او اجازه مي دهند تا بر روابطشان مسلط شود. او با مرد خوبي ازدواج كرده است ... اما او به اندازه كافي خوب نيست!
فقط مرداني كه با چنين زناني ازدواج كرده اند كاملاً مي فهمند كه زندگي اسفناك چگونه مي تواند باشد. پادشاه سليمان حداقل يك مورد ناسازگاري در حرمسرا داشت ، زيرا نوشت: "بهتر است در بيابان متورم شويد ، تا اينكه با زن مشاجره و عصباني باشيد" (Prov. 21:19، KJV). او بعداً نارضايتي خود را شبيه به "سقوط مداوم در يك روز بسيار باراني" عنوان كرد (Prov. 27:15 ، KJV). حق با اوست! زني پرخاشگر رانت مي زند و غافل مي شود و گريه مي كند و شكايت مي كند. افسردگي او دائمي است ، تعطيلات ، تعطيلات و ماههاي بين سال را از بين مي برد. او ممكن است در قصاص ، از پخت و پز يا تميز كردن يا مراقبت از بچه ها امتناع ورزد. سپس شوهر هيجان زيادي براي آمدن به خانه اي متلاشي و زني تلخ و عصباني دارد كه پنج روز در هفته است. و بخش غم انگيز داستان اين است كه او اغلب قادر به تبديل شدن به چيزي نيست كه او مي خواهد باشد. او به طور جدي در پنج يا شش بار سعي كرده است كه ماهيت اصلي خود را از نو تنظيم كند ، اما فايده اي ندارد. يك پلنگ نمي تواند لكه هاي خود را تغيير دهد ، و يك مرد غيرمسلمان و غيرمتعارف به سادگي نمي تواند يك گوينده حساس شود. بن بست در بتن تنظيم شده است.
خفه كردن در ذهن همسر افسرده احتمال طلاق است. روز و شب او در مورد اين گزينه جايگزين مي كند ، و معايب زيادي را در برابر يك جذابيت مهم دارد: فرار. او از تأثير طلاق بر بچه ها نگران است و تعجب مي كند كه چگونه مي تواند از آنها حمايت كند و آرزو مي كند كه مجبور نباشد به والدين خود بگويد. دور و دور مثبت و منفي را طي مي كنيم. من بايد يا نبايد؟ او هر دو با ايده انحلال جذب و دفع مي شود.
اين مرحله تعمق ، من را به ياد يك فيلم مستند كلاسيك مي اندازد كه در اولين روزهاي تصاوير متحرك فيلمبرداري شده است. اين فيلمبردار يك واقعه دراماتيك را كه در برج ايفل رخ داد ، ثبت كرد. در آنجا ، در نزديكي بالا ، يك "مخترع" ساده لوح بود كه مجموعه اي از بال هاي پرنده مانند را ساخته بود. او به منظور استفاده از آنها براي پرواز ، آنها را به آغوش خود بست ، اما او كاملاً قانع نبود كه آنها كار كنند. اين فيلم نشان مي دهد كه او به ريل رفته و به سمت پايين نگاه مي كند ، سپس به جلو و عقب مي رود. بعد او روي راه آهن ايستاد و سعي كرد شجاعت كافي براي پرش داشته باشد ، سپس به سكو بازگشت. حتي با دوربين بدوي آن روزها ، و فيلم مبارزات دروني آن روزگار را گرفته است. اگر بالها كار كنم ، بايد هستم يا نبايد؟ اگر آنها موفق شوند ، من مشهور خواهم شد. چه قمار!
سرانجام آن مرد بر روي ريل صعود كرد ، پرتوي اطراف را شل كرد و براي لحظه اي نفس گير سرنوشت به پشت و رو بافت. بعد پريد. صحنه آخر با نقطه دوربين مستقيم به سمت پايين شليك شد ، زيرا مرد مانند سنگ افتاد. او حتي زحمت كشيدن بالهاي خود را در راه رسيدن به زمين را هم نداشت.
از بعضي جهات ، خانه دار افسرده مانند مردي است كه در حاشيه است. او مي داند كه طلاق جهشي خطرناك و غيرقابل پيش بيني است ، اما شايد با آزادي يك پرنده صعود كند. آيا او شجاعت پرش دارد؟ نه ، او بهتر است روي امنيت سيستم عامل بماند. از طرف ديگر ، اين مي تواند فرار طولاني مدت باشد. پس از همه ، همه افراد ديگر اين كار را انجام مي دهند. او در سردرگمي به جلو و عقب مي پيچد ... و غالباً شيرجه را مي گيرد.
اما چه اتفاقي براي او مي افتد؟ اين نظر من بوده است كه "بالهاي" او حمايت موعود را ارائه نمي دهند. پس از مانورهاي قانوني آزار دهنده و مبارزه با حضانت و حل و فصل املاك ، زندگي به يك روال يكنواخت باز مي گردد. و چه روال. او مجبور است شغل خود را براي حفظ خانه بدست آورد ، اما مهارتهاي قابل فروش در او اندك است. او مي تواند يك پيشخدمت يا پيشخدمت يا يك خانم فروش باشد. اما تا زماني كه او يك خوابگاه كودك را پرداخت مي كند (اگر بتواند يكي از آنها را پيدا كند) براي تجملات پول كمي وجود دارد. سطح انرژي او حتي در كوتاه مدت است. او براي رفع نيازهاي فرزندانش كه او را تحريك مي كنند ، خسته به خانه مي آيد. اين يك موجود ناهموار است.
سپس او به همسر سابق خود كه كپي است ، نگاه مي كند

منبع : sanykala

برچسب ها پيامي به همسران ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 17
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 62
  • بازدید سال : 114
  • بازدید کلی : 111122
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه